ورود به بازارهای جهانی و پويای امروزی و رقابت تنگاتنگ بين كسب و كارها در ارائه انبوهی از محصولات مشابه در يك رده به بازار، ارزش منحصر به فردي به برنامه ريزي استراتژيك و دارا بودن يك نقشه راه از مسير پيش رو و چگونگي دستيابي به اهداف داده و جايگاه آن را در قلب تجارت تثبيت ساخته است.
🔘برنامه ريزي استراتژيك راهي است براي روبرو شدن با تغييرات سريع و مدلي است براي شناخت و حل مسائل مبتلابه آن، شناسايي نقاط قوت و ضعف سازمان و استفاده بهينه از فرصتها و موقعيت ها و تسلط بر ضعف ها و تهديدهايي كه موجوديت سازمان را به خطر مي اندازد.
🔘بنابراين براساس الگوهاي مختلف استراتژيك، برنامه ريزي جهت حفظ بقاء و رشد سازمان، با تجزيه و تحليل محيطي صورت مي گيرد و بر اساس آنها استراتژي متناسب با واقعيت هاي محيطي تدوين مي گردد.
🔘 فرآيند مديريت استراتژيك داراي 3 سطح است:
1️⃣سطح كلان سازمان كه هدف از آن هدايت كل مجموعه و تخصيص بهينه منابع در آن است.
2️⃣سطح بخشي يا واحد كسب و كار كه در راستاي استراتژي هاي سطح كلان سازمان براي هريك از واحدهاي تجاري استراتژيك سازمان تعريف مي شود.
3️⃣سطح وظيفه اي كه براي هر كدام از وظايف واحدهاي تجاري استراتژيك تعيين ميشود و در واقع مي توان گفت كه اجرا و پياده كردن برنامههای استراتژيك سازمان در اين سطح انجام مي شود.
🔘 آنچه در اين مرحله ضروري به نظر مي آيد همراهي و همراستايي استراتژي هاي اجرا شده با استراتژي هاي تدوين شده در سطح كلان سازمان است. داشتن يك مدل و نقشه استراتژي همراه با تفكر يكپارچه سازي استراتژي در تمام سطوح وظيفه اي و مديريتي سازمان، تحقق اهداف و استراتژي هاي تدوين شده را به راحتي محقق میسازد.