به نقل از مجله وایرد به دلایل شکست استارتاپها از دید جهانی خواهیم پرداخت، واقعیت عینی و تلخ این است که 75 درصد استارتاپهای تازه کار که از پشتیبانی سرمایهگذاران خطرپذیر بهره میبرند، هرگز نقدیندگی را به سرمایه گذاران خود بازنمی گردانند درحالی که با استناد به یک سرمایه دار سرمایه گ ذار برجسته تنها حدود پنج درصد در دستۀ برترین ها قرار میگیرند. بنابراین در کجا گره از کار این کسب و کارها باز میشود؟ پاسخ در پربارترین لحظۀ مسیر پیچ و خم استارت آپ است. پیامد افزایش سرمایه گذاری سری «الف» در مراحل اولیه. این زمانی است که کارآفرینها باید کسب و کار خود را از یک تیم دوستانه در یک فضای همکارانه به تیمی متشکل از بیش از صد نفر در اقصی نقاط جهان بالا ببرند.
از جستجویِ استعدادها تا یافتن مشتریها، مدیریت فرهنگ شرکت تا جمعکردن یک هیات مدیره؛ رگبار مشکلاتی که هم بنیانگذاران با آنها مواجه هستند گاهی اوقات میتواند یاد آور نبرد با اژدهای هفت سر باشد که در حال شعبده بازی با استرسها و فشارهای روزمرۀ اداره کردن کسب و کار بدون تمام کردن نقدینگی با آن درگیر هستند. در طی سال گذشته ، جیمز سیلور برای کتاب جدید خود ، Upscale، که در مورد گسترش یک استارت آپ تکنولوژی است با برخی از موفقترین کارآفرینان و سرمایه گذاران ایالات متحده مصاحبه کرد. در اینجا برخی از نکات آنها ارائه میشود:
محدودیتهای خود را بدانید.
“همبنیانگذاران، همراه با سایر افراد کلیدی، میتوانند گاهی اوقات یک عامل محدود کننده در رشد شرکت باشند. افرادی که برای یک مرحله مناسب هستند ممکن است برای مرحلۀ بعدی کارآمد نباشند. این حالت در هر دو جهت مصداق دارد- موارد بسیار زیادی بودند که یک استارت آپ فرد بسیار مجرب با رزومۀ درخشان را به کار گرفته است، اما آنها تنوانسته اند تاثیرگذار باشند. به همین صورت، شما رهبرانی خواهید داشت که در ابتدای کار درخشان بوده اند، اما در یک برهۀ زمانی با نیازهای شرکت متناسب نیستند.”
دریابید چه کسی تصمیم گیرنده است
«همیشه ببینید چه کسی در یک شرکت تصمیم گیرنده است. قرار ملاقاتهای پشت سر هم با کسی که در مقام تائید نیست هیچ سودی ندارد. جدا از حس فومو [ترس حسرت] در مورد محصول یا خدمات خود، ببینید چه کسی حرف آخر را میزند. سپس ببینید چطور میتوانید به اتاق این فرد وارد شوید. افراد زیادی هستند که خوشایند به نظر میرسند و به دقت رفتار میکنند. صراحتا در مورد فرایندهای شرکت سوال کنید، و اگر کسی که با او ملاقات میکنید تصمیم گیرندۀ شرکت نیست، سریعا دریابید پس چه کسی (تصمیمگیرنده) است.»
به دنبال استعدادهای بکر و داخلی باشید تا تجربه
«زمانی که منابع مالی زیادی جمع آوری کردید، میتوانید به آسانی دست به کار استخدام شوید. ما دقیقا همین اشتباه را مرتکب شدیم؛ ما آن قدر برای پر کردن نقشهای [جدید] هیجانزده بودیم که شروع به استخدام افراد کردیم زیرا آنها با تجربه بودند. اما قبل از آن که تصمیم بگیرید که به کسی با تجربۀ 5 سال از یک شرکت بزرگ یا پورتفلیو تکنولوژی نیاز دارید، به استعدادهای داخل شرکت یک شانس بدهید. بهترین استخدامهای ما انترنهای ما بوده اند. زمانی که میبینید کسانی مانند این مورد رشد میکنند، همه اعتماد به نفس پیدا میکنند، زیرا آنها میدانند در سیستم شایسته سالاری هستند.»
به شترها چتر نفروشید
«یکی از تیمهای ما میگوید: “به شترها چتر نفروشید”. منظور او این است که مطمئن شوید مشتری ایده آل شما کیست و تقریبا به طور انحصاری بر او متمرکز شوید. احتمال این که آنها به مشتریان اختصاصی شما تبدیل شوند بسیار زیاد است، اینها کسانی هستند که میتوانند با ارجاع [به شرکت شما] حامی فروش شما باشند. اگر شما یک کسب و کار شرکتی هستید، پس مشتریان اختصاصی شما عظیم هستند. بنابراین تمام تلاش خود را برای خرسند نگه داشتن آنها به کار ببرید. هرچه تعداد بیشتری از این قبیل مشتریها داشته باشید باید کارتان آسانتر شود.»
از هول حلیم تو دیگ نیفتی
«بنیانگذاران باید دست به حقهای بزنند که تقریبا ناممکن به نظر میرسد: آنها باید واقعیت را مخدوش کنند-زیرا آنها تصویری از چیزی را به فروش میرسانند که هنوز وجود ندارد- اما نباید خود را به فنا دهند. به قول یک ضرب المثل “از هول حلیم تو دیگ نیفتی”. به عنوان یک سرمایه گذار، من به دنبال کارآفرینانی بودم که بتوانند راهکار خود را به صورت منطقی شرح دهد و مراحلی که باید انجام شود را بیان کند. . من از آنها میپرسم بینش یا امتیاز غیرعادلانۀ آنها چیست که من را واردار به باور این موضوع کند که آنها همانهایی هستند که میتوانند به آن چه که میگویند به آن خواهند رسید، برسند.»
همیشه برای دست به کار شدن آماده باشید.
«اگر فرایند عملیاتی را خودتان انجام بدهید به حس اعتبار درونی دست مییابید- و حتی اگر آنها بتوانند آن کار را بهتر از شما انجام دهند، تیم شما به این واقعیت که شما کار خود را به خوبی انجام دادهاید احترام خواهد گذاشت. در تمام طول مدتی که به عنوان مدیر عامل مشغول به کار بودم و چهار سال که به عنوان مدیر عامل وابط عمومی انجام وظیفه کردم، مواقعی بودند که با وجود آن که دیگر آن وظایف خود را انجام نمیدادم، اگر کسی در مورد هرجنبه ای از عملیات از من سوال میکرد، من به طور غریزی میدانستم آیا آنها مزخرف میگویند یا نه!»
از شر سرمایهگذاران اشتباهی خلاص شوید
«سعی کنید سرمایه گذاران “اشتباهی” را هر چه سریعتر از فرایند تامین بودجه حذف کنید. تامین بودجه مانند انجام فرایند فروش است: شما باید به سرعت دریابید چه کسانی متصدیان امور هستند، و زمان خود را بر سر افرادی که نخواهند توانست کار را به پایان ببرند هدر ندهید. در دنیای ایده آل، بنیانگذاران میخواهند ظرف سه یا چهار توافق دورهای [پیشنهادات سرمایه گذاری] به انجام برسند. در این صورت با کار کردن با سه یا چهار سرمایه گذار خوشحال خواهید شد. بنابراین چیزی دارید که میتوانید از آن برای رسیدن به بهترین کسب و کار خودتان استفاده کنید.»